Tuesday 11 December 2012

مهر خانواده - Family's love


زمانیکه بخار نفس هایم
در ازدحام کوچه های بیکسی یخ میزند؛
چه قهوه خانه گرمیست
صدای خانواده ام!

Monday 25 June 2012

تقدیم به مادرم - به مناسبت روز مادر

میگویم و از عشقت  دل به سر نمییاد
وصف تو و لطف تو مختصر نمیاید

هر روز تو را جویم، از مهر تو میرویم
شیرینی مهر تو در شکر  نمیاید

پیش قدمت ای ماه، من نقطه کم رنگم
زیبایی و حسن تو در قمر نمییاد

پاکی تو و مهرت بر هر دو جهان غالب
ارزش تو هرگز با سیم و زر نمیاید

آهنگ  صدای تو، گرمی نگاه تو

مادرم وفای تو بی اثر نمیاید

در هر خط این نقصی است، نادیده بگیر ای مه
شعر من و حرف من پر گوهر نمیاید

هر قدر پرنیانت بنویسد و بگوید
شعرش بر آستانت خاک در نمیاید







Tuesday 13 March 2012

شماره ۳۹ و لوی جرگه ۲۰۱۱ در افغانستان



شهر کابل پر ز غوغا ، جاده ها پر ز پلیس
در همه خانهُ هر شهر سخن و حرف و حدیث
سخن از مجلس مردم، سخن از همکاریست
سخن از مشورت و صلح و گپ همیاریست

از همه گوشه کنار، مردمی خوب و عدیل

گشته اند از جانب ملت افغان وکیل
اکثریت مردمی دانشگر و عالی مقام
نیک فعل و نیک قول وخوش مرام وخوش کلام

لیکن افسوس و صد افسوس در میان این حضار
عده ای داخل شده کم جنبه و کم اعتبار
عده ای اندک ولیکن حرف هاشان بس مزید
در جراید آمده تحت عنوان جدید

یک نفر گوید که آقا چهل کمیته بهر چیست؟

در میان این چهل تا یک عدد مقبول نیست!
دیگری گوید که آری حرفتان خوب و بجاست
در چنین جرگه، چنین نمبر به حدی نا رواست!

عده ای دیگر در آنجا مات و حیران می شوند

بهر حال آن رفیقان بس پریشان می شوند

گر یکی از یک طرف خواهد بگوید یک کلام

دیگرش با او بگوید:" ای رفیق گپ شد تمام
محو گشته یک شماره، گشته کفر اندر حساب
کار دیگر می نشاید صبر می باید و تاب"


راست میگوید آن گرامی، صبر می باید و تاب

ورنه اخبار زیادی آمده اندر کتاب
باز هم امید دارم تا که آید صلح پیش
در میان تک تک مردم و در هر قوم و خویش


Sunday 11 March 2012

بهترین ها در تنها ترین روز های زندگی ام..


تقدیم به بهترین ها در تنها ترین روز های زندگی ام...


در سرم شور بزرگی، در رخم نور و صفاست
از غم و هر بینوایی، این دل خرم رهاست

این طبیعت با همه جور و ستم در قلمش
آفریده بهر من در آسمان چند اخترش

اختر اول یکی کمیاب و بس پر قیمت است
نام او محبوبه و هر حرف او از حکمت است

اختر دیگر مثالش در جهان ناید دگر
نام او زروین و وصفش بر زبان ناید دگر

همدم دیگر که خود همنام آن یک اختر است
ما ستاره خوانده ایمش؛ لیکن او روشن تر است

ای خدایا از تو خواهم بهرشان عمر دراز
فعل خوب و قول نیکو؛ بر درت راز و نیاز

Tuesday 21 February 2012

لبخند شیرین مادر


چشمانم را مبند من درین تاریکی تلخ، شیرینی لبخند یک نور را میبینم، درست مثل لبخند شیرین مادرم.
Mother ...

Friday 3 February 2012

بدم میاید...

به که گویم که من از این همه دیوار بدم میاید
زین همه نفرت و از اذیت و آزار بدم میاید
من درین خلق بسی فکرت شر میبینم
از همه سوءظن و زشتی افکار بدم میاید
میکنم خنده ای بر خود و به دل میگویم
چه کنم من که ازین نحسی گفتار بدم میاید
من همان دخت تنومند درین بوم و برم
که از آن مردم بیکار تبردار بدم میاید
میکنم شعله ای بر پا، زنم آتش بر غم
زانکه غم گشته یک انبار و از انبار بدم میاید