Tuesday 26 March 2013

ورود افکار متفرقه ممنوع!



امروزهمگام با نَفَسم
دلم هم تنگ است
مثل لباس های کودکی ام
مثل سال های دور از خانه
خسته است، خسته از افکار
کاش میشد برای ساعتی هم که شده
روی کاغذی بنویسم
ورود افکار متفرقه ممنوع    
بچسبانم پشت شیشه ذهنم
چه شود اگر ساعاتی منتظر بمانند؟
اشتباهات به دستان خودم قلم خورده اند
غول تقدیر از آنها نمیسازم

خدایا تو مرا یاری کن


9:50 pm 11 مارچ 2013

Monday 28 January 2013

قلب من از طلاست




گویم که حرف خوب تو از دُر و گوهر است

اما هزار حیف،  باز حدیث مکرر است

یک حرف نگفته و دل من خون میکنی

آخر سخن  برنده تر از تیغ خنجر است

قلب من از طلاست، ناب و خالص است

اما دریغ کز دم دوران مُکدر است

هر لحظه ای که گویی وپاسخ نمیدهم

گویا که طرح خون به دل من مصور است



پرنیان