گویم که حرف خوب تو از دُر و گوهر است
اما هزار حیف، باز حدیث مکرر است
یک حرف نگفته و دل من خون میکنی
آخر سخن برنده تر از تیغ خنجر است
قلب من از طلاست، ناب و خالص است
اما دریغ کز دم دوران مُکدر است
هر لحظه ای که گویی وپاسخ نمیدهم
گویا که طرح خون به دل من مصور است
پرنیان
اما هزار حیف، باز حدیث مکرر است
یک حرف نگفته و دل من خون میکنی
آخر سخن برنده تر از تیغ خنجر است
قلب من از طلاست، ناب و خالص است
اما دریغ کز دم دوران مُکدر است
هر لحظه ای که گویی وپاسخ نمیدهم
گویا که طرح خون به دل من مصور است
پرنیان